English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (426 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
denote U علامت بودن معنی دادن
denoted U علامت بودن معنی دادن
denotes U علامت بودن معنی دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
denotation U علامت تفکیک معنی و مفهوم
signifying U معنی دادن معنی بخشیدن
signify U معنی دادن معنی بخشیدن
signifies U معنی دادن معنی بخشیدن
level of significance U سطح معنی دار بودن
stand for U علامت چیزی بودن
intending U معنی دادن
intends U معنی دادن
purporting U معنی دادن
to bear a meaning U معنی دادن
purport U معنی دادن
purports U معنی دادن
purported U معنی دادن
intend U معنی دادن
intimating U معنی دادن گفتن
meaner U معدل معنی دادن
meanest U معدل معنی دادن
mean U معنی دادن میانگین
mean U معدل معنی دادن
meanest U معنی دادن میانگین
meaner U معنی دادن میانگین
intimates U معنی دادن گفتن
intimated U معنی دادن گفتن
intimate U معنی دادن گفتن
mutatis mutandis U عبارت لاتینی به معنی تغییرات لازم را انجام دادن
textualism U اهمیت دادن به لفظ یا معنی فاهر انتقاد لفظی
signalled U علامت دادن
signaled U علامت دادن
signal U علامت دادن
To give a signal ( sign) . U علامت دادن
say the word <idiom> U علامت دادن
flag U باپرچم علامت دادن
signaled U سیگنال علامت دادن
signal U سیگنال علامت دادن
starke U با شیپور علامت دادن
flags U باپرچم علامت دادن
signalled U سیگنال علامت دادن
zero compression U روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
blinded U چشمک زدن علامت دادن
signaled U مخابره کردن علامت دادن
blinds U چشمک زدن علامت دادن
negation U تغییر دادن علامت یک عدد
signal U مخابره کردن علامت دادن
blind U چشمک زدن علامت دادن
signalled U مخابره کردن علامت دادن
acceptation U قبول معنی عرف معنی مصطلح
hunting horn U بوق مخصوص علامت دادن به شکارچیان
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
waff U اهتزاز پرچم یا هر چیزدیگری برای علامت دادن
hyphen U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
coacher U مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
hyphens U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
blips U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blip U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
blue flag U پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
symbol U اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
bugle call U علامت دادن به وسیله شیپور شیپور جمع
to keep one's temper U متین بودن نشان دادن
to give evdience U گواهی دادن مدرک بودن از
go U روی دادن بران بودن
ablest U اماده بودن ارایش دادن
watchdog U نگهبانی دادن نگهبان بودن
abler U اماده بودن ارایش دادن
watchdogs U نگهبانی دادن نگهبان بودن
goes U روی دادن بران بودن
able آماده بودن آرایش دادن
mind U تذکر دادن مراقب بودن
minding U تذکر دادن مراقب بودن
adapting U وفق دادن موافق بودن
adapts U وفق دادن موافق بودن
minds U تذکر دادن مراقب بودن
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
to lose one's temper U متین بودن خونسردی نشان دادن
match U وصلت دادن حریف کسی بودن
matches U وصلت دادن حریف کسی بودن
debunk U توخالی بودن چیزی را نشان دادن
symbol U علامت ترسیمی علامت فرمولی
characters U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character U نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
grid ticks U علایم مخصوص نشان دادن چندشبکهای بودن نقشه
underlain U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlies U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlie U در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
intestable U وصیت کردن ناشایسته برای گواه بودن یاگواهی دادن
bingo U علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
warm boot U فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
irrational U بی معنی
neer do well or well U بی معنی
dulling U بی معنی
dullest U بی معنی
intendment U معنی
implication U معنی
dulls U بی معنی
synonymous U هم معنی
tosh U بی معنی
dull U بی معنی
dulled U بی معنی
duller U بی معنی
of no significance U بی معنی
insensate U بی معنی
drifting U معنی
definitions U معنی
drifted U معنی
translation U معنی
drift U معنی
equipollent U هم معنی
unmeaning U بی معنی
definition U معنی
drifts U معنی
purporst U معنی
innuendos U معنی
dumbest U بی معنی
dumber U بی معنی
innuendoes U معنی
dumb U بی معنی
abstract U معنی
abstracting U معنی
purports U معنی
abstracts U معنی
innuendo U معنی
meaningless U بی معنی
meaningful U پر معنی
witless U بی معنی
meaningfully U پر معنی
effect U معنی
to explain away U معنی
irrationable U بی معنی
effected U معنی
signification U معنی
significance U معنی
significant U پر معنی
purport U معنی
significantly U پر معنی
pointless U بی معنی
purported U معنی
meaning U معنی
effecting U معنی
semantics U معنی
hokum U بی معنی
meanings U معنی
fool begged U بی معنی
rigmaroles U بی معنی
rigmarole U بی معنی
frothy U بی معنی
purporting U معنی
implications U معنی
meaning less U بی معنی
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
equivalent U مترادف هم معنی
fandangle U چیزبی معنی
opposite meaning U معنی متضاد
in letter and in spirit U ئر لفظ و در معنی
dyed-in-the-wool U به تمام معنی
ideas U مقصود معنی
wastrel U ادم بی معنی
balderdash U سخن بی معنی
idea U مقصود معنی
significant U معنی دار
figurative sense U معنی مجازی
fall into place U معنی گرفتن
significantly U معنی دار
equivalents U مترادف هم معنی
ambiguity U گنگی معنی
insignificance U بی معنی گری
par excellence U به تمام معنی
jade U مرد بی معنی
meaner U معنی داشتن
grammatical sense U معنی دستوری
meanest U معنی داشتن
wish wash U سخن بی معنی
ambiguities U گنگی معنی
mean U معنی داشتن
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1FIRST Team Number
1To be capable of quoting
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com